Friday, February 5, 2010

آيا کودتاگران پينوشه ای را در آستين آماده کرده اند ؟

خبر کوتاه‌ بود اعدام‌ شان‌ کردند!


……
عزیزم‌ پاک‌ کن‌ از چهره‌ اشکت‌ را،
ز جا برخیز تو در من‌ زنده‌ای‌، من‌ در تو
ما هرگز نمی‌میریم‌
من‌ و تو با هزارانِ دگر این‌ راه‌ را دنبال‌ می‌گیریم‌

از آن‌ ماست‌ پیروزی‌ از آن‌ ماست‌ فردا

بازخوانی معنای اعدامهای اخير در جامعه ايران

(آيا کودتاگران پينوشه ای را در آستين آماده کرده اند ؟)


پنج شنبه 8 بهمن وقتی لپ تاپم را روشن کردم، خبری تکانم داد: "محمد رضا زمانی وآرش رحمان پور به دار آويخته شدند."
از دست دادن هر عزيزی از جنبش دردناک است، اما برای من محمد رضا وآرش فراتر از آن بودند. درست چهارماه قبل بود. من و چند دوستی که تازه از اولين احکام اعدام بعد از انتخابات شنيده بوديم مصمم شديم کاری بکنيم.
و شروع شد: چند هفته کار شبانه روزي برای پتيسيونی که همه روی محتويش توافق داشته باشند. و بعد ترجمه اش به 10 زبان مختلف از انگيسی و آلمانی گرفته تا چينی و ژاپني، و آن شور و انرژی باور نکردنی همه برای متوقف کردن ماشين سلاخی کودتاگران.
در کمتر از 10 روز بيش از 2000 امضا جمع شد از سراسر جهان از ايران گرفته تا اسرائيل، از واشنگتن گرفته تا بئونس ايرس و کيپ تاون. بعد هم متن پتيسيون با ايميل و نامه برای دبيرکل و خانم پيلای کميسار حقوق بشر سازمان ملل فرستاده شد.
يک هفته بعد از تاييد احکام اعدام شنيديم. ازاين لحظه برای من با توجه به تجربه سالهای 60 و سر وکله زدن دوستان زير حکم اعدامم با باز جو ها روشن بود که کار از نظر باز جوها تمام ست. آنها فقط منتظر لحظه مناسب هستند. اما اين تائيد حکم هم برای ما انگيزه ای شد که دوياره به جمع آوری امضا بپردازيم وشد 4000 امضا و دوباره نامه ديگری برای آقای بان کی مون و کميسارحقوق بشر سازمان ملل.
تا آن پنج شنبه سياه آمد که چيزی در درونم انتظار آنرا داشت. و فردای آنروز هنگاميکه با تمام وجود جلوی کنسولگری کودتا چيان فرياد ميزدم:"خون جوانان ما ميچکد از چنگتان" دوستی يادآورم شد که مرا کمتر چنين هيجان زده وخشمگين ديده بود.
آری ان روز گوئی تمام زخمهای سالهای 60 سر باز کرده بودند، زخمها ئی که شايد در بسياری ديگر از شرکت کنندگان در آن جمع هم سرباز کرده بودند.. زخمهائی که در آن سالهای سياه خفقاق پديد آمدند و ما از ترس آنکه دشمن شاد نشويم هميشه روی آنرا پوشانديم و هيچکس هم از دردمان نپرسيد تا به امروز.
انعکاس اعدامها در جنبش و جامعه جهانی

"هنگامی که کن لوچ از حضور در جشنواره فیلم فجر انصراف داد و دلیل اعتراضش را «سرکوب نیروهای مخالف دولت که شامل شکنجه، تجاوز در زندان، کشتار بی شمار و نمایش های تلویزیونی دادگاه های اصلاح طلبان به سبک استالینی» بیان کرد، هنوز دستگاه قضایی ایران این چنین بی عدالتی خود را عیان نکرده بود.
هنگامی که فیلیپ لوره در مورد دلایل تحریم خود گفت: «این رژیمی است که فرهنگ و آزادی مردمان خود را می کشد»، هنوز پیکر دو جوان ایرانی به دلیل آزادی خواهی بر بالای دار نرفته بود. "
)از پيام سينما گران ايرانی به فيلمسازان جهان(

بردار کردن آرش و محمدرضا موجی از خشم و انزجار در سراسرجهان برانگيخت از سازمانهای حقوق بشر چون "عفو بين المللی " و "کمپين بين المللي حقوق بشر" تا دولت های معتبر جهان (امريکا، انگليس و فرانسه).
در داخل کشور اگرچه جنبش با قاطعيت به اين ترور ددمنشانه پاسخ گفت و موسوی وکروبی مصممانه آنرا محکوم کردند و به عنوان اقدامی در گسترش رعب ووحشت در جامعه ارزيابی نمودند. و اگرچه خانواده های زندانيان در تجمع خود درپنج شب گذشته فصل نوينی از همبستگی با زندانيان گشودند. والله اکبر گويان فرياد اعتراض خود را بلند کردند (البته نه جندان گسترده) و وبلاگ های داخل کشور مملو از سوگند به پاسخگوئی در 22 بهمن شدند.
اما سريع ترين عکس العمل را جامعه ايرانيهای خارج از کشور با براه انداختن تظاهرات گسترده در بسياری شهر های بزرگ اروپا و امريکا نشان داد نمايشاتی که ازهمان صبح 8 بهمن شروع وتااين لحظه هرچه گسترده تر ادامه يافته اند. موجی از لس آنجلس تا لندن از پاريس تا برلين را در برگرفته و يکی از نمونه های برجسته آن تظاهرات در جلوی کنسولگری رژيم کودتا در فرانکفورت در 13 بهمن بود که نزديک به 17 ساعت معترضين ايرانی و آلمانی ورود و خروج به کنسولگری رابلوکه کردند. اين حرکت انعکاس وسيعی در مطبوعات و وکانالهای تلويزيونی ايرانی و آلمانی يافت.

کودتا گران با اعدام چه پيامی را برای جنبش دارند؟
بدنبال حماسه عاشورا کودتاگران که از حرکت گسترده مردم و احتمال تکرار آن در ابعاد گسترده تر در22 بهمن بوحشت افتاده اند با تمام توان سعی در به عقب برگرداندن چرخ تاريخ کرده اند. شکست تمام اقداماتی چون وادارکردن پاره ای ازنمايندگان خود فروخته به طواف در مجلس، دادن اولتيما تم به موسوی و کروبي، ترور دکتر علی محمدي، هيچکدام نتايج مطلوب را برای آنان بهمراه نياورد: موسوی وکروبی نه تنها از انتقادات خويش نکاستنذ؛ بلکه شاهد تشديد اين انتقادات بخصوص در روز های اخيريم. جنبش دانشجوئی نه تنها مرعوب نشد؛ بلکه با اعتصاب سراسری بدان پاسخ گفت. اعتراضات کارگری ابعاد هرچه گسترده تری يافته و کارگران کشور که با موج وسيعی از بيکاری و عدم پرداخت حقوق معوقه روبرو هستند. از مازندران گرفته تا اراک و کرمان دست به اعتصابات گسترده زده و در بسياري موارد در برابر ادارات و وزارت خانه ها تجمع کرده و حتی جاده ها را مسدود نموده اند. (فراموش نکنيم در حال حاضر 40% موسسات توليدی کشور از کار افتاده اند و 60% بقيه فقط با 30%قدرت توليدی خود مشغول بکارند).
اما از آنجا که:
هرکه نامخت از گذشت روزگار نيز نا موزد زهيچ آموزگار
کودتاچيان اينبار در کنار دستگيری های گسترده چندهزار نفرازفعالين جنبش، دانشجويان، سنديکاليستها و حتی روحانيون مبارز؛ تصميم گرفتند وحشيانه تزين حربه خود را آزمايش کنند و طناب دار را بر گردن عزيزان جنبش بيندازند.
اينکه وحشت از22 بهمن محرک اصلی کودتاگران در دستيازيدن به اعدامهاست مورد تائيد تمام صاحب نظران ازموسوی و کروبی گرفته تا احزاب و سازمانها ی داخلی و بين المللی است.اما آيا بيش از اين هم ميتوان در اين حرکت خواند؟ آيا کودتاچيان با اعدامها و بگير و ببند ها به تدارک مزحله تازه ای در استقرار ديکتاتوری خود می روند؟ آيا پينوشه ای را در آستين پنهان دارند؟
براي پاسخگوئی به اين سوال بايد قبل از هرچيز به تعادل قوا در شرايط کنونی کشور نظری افکند. همانگونه که در نوشته "چشم اندازهای جنبش" اشاره شد؛اتخاذ اين ياآن تاکتيک چه از سوی کودتاگران و چه از جانب جنبش امري عينی است و عوامل ذهنی در آن نقش ثانوی را ايفا می کنند..يعنی کودتاگران هنگامی ميتوانند تاکتيک خود را عوض کنند واز روش کنونی "سرکوب کنترل" شده به شيوه "سرکوب پينوشه ای" رو آورند که قبل ازهر چيز در درون حاکميت تعادل قوا تغيير يافته باشد.و از انجا که تعادل فعلی به هيچ وجه در اين راستا نيست؛ پس از عاشورا کوشيدند اين تعادل را با ايجاد رعب و وحشت تغییر دهند. مثلا با پخش اين شايعه که خامنه ای رهبری کشتی کودتا را به مجتبی آدمکش سپرده است و فرستادن ضرب الا جل برای تمام چهره های سياسی کشور که از امروز يا با ما، يا بر عليه ما. ولی تمام اين اقدامات فقط شايد چند روز توانستند سايه خود را بر معادلات سياسی کشور بيندازند.
هاشمی فسنجانی با استواری يزدی را پاسخ گفت. در درون مجلس نه فقط اپوزيسيون کوچکی همچنان به مخالفت خود ادامه می دهد. بلکه پاره ای اصولگرايان بر اختلافات خود بادولت پا می شمارند همين چند روز قبل توکلی از نحوه برخورد دولت با مطبوعات انتقاد کرد. حتی درقوه قضائيه که رئيس آن با دست يازيدن به اين جنايت برای ابد نامی ننگين از خود بر جای نهاد؛ بلافاصله در مقابل سخنان کفتار پير نماز جمعه که به او دستتان درد نکند گفته بود موضع گرفت و خواست تسريع اعدامها را غير قانونی دانست. شجونی، از روحانيون هواداران دولت، در مصاحبه جنجال برانگيز ی از اختلافات شديد درون روحانيت هوادار نظام (جامعه مدرسين و جامعه روحانيت مبارز) پرده برداشت و به عنوان نمونه روشن شد در جلسات مسئولين " روحانيت مبارز" اکنون به جای 36 نفر فقط 12نفر شرکت می کنند و بقيه غايب هستند. مجموعه اين عوامل ووضع تاسف آور اقتصادی يعنی پيش بينی بيش از .60% تورم در سال آينده، افت درآمد نفتی و ذخائر ارزی، چشم انداز تيره ای را ترسيم می کنند به اين چشم انداز هاي تيره .اگراخبار تحریم های اقتصادی، که حتی ايتاليا بعنوان اصلی ترين شريک تجاری ايران در اتحاديه اروپا به آن پيوسته ،را اضافه کنيم فضا غبار آلوده ترمی شود.مجموعه اين عوامل از يک سو نيرو های جديدی را به سوی جنبش سوق می دهد واز سوئی ذيگر ظرفيت سرکوب ماشين کودتاگران را کاهش خواهد داد و احنمال دگرگونی وتغيير توازن قوا به نفع کودتاچييان را کمتر خواهد نمود.
در يک کلام مجموعه اين عوامل نگارنده را به اين نتيجه می رساند که برای کودتگران امکان مانور، جمع آوری قوا و ور و د به فاز " ديکتاتوريپينوشه اي"بسيار نا محتمل ودر حال حاضر متصور نيست.شايد به همين جهت برای مراسم سالگرد انقلاب بيش از 200 خبرنگار خارجی را دعوت کرده اند.

No comments:

Post a Comment