Friday, February 5, 2010

آيا کودتاگران پينوشه ای را در آستين آماده کرده اند ؟

خبر کوتاه‌ بود اعدام‌ شان‌ کردند!


……
عزیزم‌ پاک‌ کن‌ از چهره‌ اشکت‌ را،
ز جا برخیز تو در من‌ زنده‌ای‌، من‌ در تو
ما هرگز نمی‌میریم‌
من‌ و تو با هزارانِ دگر این‌ راه‌ را دنبال‌ می‌گیریم‌

از آن‌ ماست‌ پیروزی‌ از آن‌ ماست‌ فردا

بازخوانی معنای اعدامهای اخير در جامعه ايران

(آيا کودتاگران پينوشه ای را در آستين آماده کرده اند ؟)


پنج شنبه 8 بهمن وقتی لپ تاپم را روشن کردم، خبری تکانم داد: "محمد رضا زمانی وآرش رحمان پور به دار آويخته شدند."
از دست دادن هر عزيزی از جنبش دردناک است، اما برای من محمد رضا وآرش فراتر از آن بودند. درست چهارماه قبل بود. من و چند دوستی که تازه از اولين احکام اعدام بعد از انتخابات شنيده بوديم مصمم شديم کاری بکنيم.
و شروع شد: چند هفته کار شبانه روزي برای پتيسيونی که همه روی محتويش توافق داشته باشند. و بعد ترجمه اش به 10 زبان مختلف از انگيسی و آلمانی گرفته تا چينی و ژاپني، و آن شور و انرژی باور نکردنی همه برای متوقف کردن ماشين سلاخی کودتاگران.
در کمتر از 10 روز بيش از 2000 امضا جمع شد از سراسر جهان از ايران گرفته تا اسرائيل، از واشنگتن گرفته تا بئونس ايرس و کيپ تاون. بعد هم متن پتيسيون با ايميل و نامه برای دبيرکل و خانم پيلای کميسار حقوق بشر سازمان ملل فرستاده شد.
يک هفته بعد از تاييد احکام اعدام شنيديم. ازاين لحظه برای من با توجه به تجربه سالهای 60 و سر وکله زدن دوستان زير حکم اعدامم با باز جو ها روشن بود که کار از نظر باز جوها تمام ست. آنها فقط منتظر لحظه مناسب هستند. اما اين تائيد حکم هم برای ما انگيزه ای شد که دوياره به جمع آوری امضا بپردازيم وشد 4000 امضا و دوباره نامه ديگری برای آقای بان کی مون و کميسارحقوق بشر سازمان ملل.
تا آن پنج شنبه سياه آمد که چيزی در درونم انتظار آنرا داشت. و فردای آنروز هنگاميکه با تمام وجود جلوی کنسولگری کودتا چيان فرياد ميزدم:"خون جوانان ما ميچکد از چنگتان" دوستی يادآورم شد که مرا کمتر چنين هيجان زده وخشمگين ديده بود.
آری ان روز گوئی تمام زخمهای سالهای 60 سر باز کرده بودند، زخمها ئی که شايد در بسياری ديگر از شرکت کنندگان در آن جمع هم سرباز کرده بودند.. زخمهائی که در آن سالهای سياه خفقاق پديد آمدند و ما از ترس آنکه دشمن شاد نشويم هميشه روی آنرا پوشانديم و هيچکس هم از دردمان نپرسيد تا به امروز.
انعکاس اعدامها در جنبش و جامعه جهانی

"هنگامی که کن لوچ از حضور در جشنواره فیلم فجر انصراف داد و دلیل اعتراضش را «سرکوب نیروهای مخالف دولت که شامل شکنجه، تجاوز در زندان، کشتار بی شمار و نمایش های تلویزیونی دادگاه های اصلاح طلبان به سبک استالینی» بیان کرد، هنوز دستگاه قضایی ایران این چنین بی عدالتی خود را عیان نکرده بود.
هنگامی که فیلیپ لوره در مورد دلایل تحریم خود گفت: «این رژیمی است که فرهنگ و آزادی مردمان خود را می کشد»، هنوز پیکر دو جوان ایرانی به دلیل آزادی خواهی بر بالای دار نرفته بود. "
)از پيام سينما گران ايرانی به فيلمسازان جهان(

بردار کردن آرش و محمدرضا موجی از خشم و انزجار در سراسرجهان برانگيخت از سازمانهای حقوق بشر چون "عفو بين المللی " و "کمپين بين المللي حقوق بشر" تا دولت های معتبر جهان (امريکا، انگليس و فرانسه).
در داخل کشور اگرچه جنبش با قاطعيت به اين ترور ددمنشانه پاسخ گفت و موسوی وکروبی مصممانه آنرا محکوم کردند و به عنوان اقدامی در گسترش رعب ووحشت در جامعه ارزيابی نمودند. و اگرچه خانواده های زندانيان در تجمع خود درپنج شب گذشته فصل نوينی از همبستگی با زندانيان گشودند. والله اکبر گويان فرياد اعتراض خود را بلند کردند (البته نه جندان گسترده) و وبلاگ های داخل کشور مملو از سوگند به پاسخگوئی در 22 بهمن شدند.
اما سريع ترين عکس العمل را جامعه ايرانيهای خارج از کشور با براه انداختن تظاهرات گسترده در بسياری شهر های بزرگ اروپا و امريکا نشان داد نمايشاتی که ازهمان صبح 8 بهمن شروع وتااين لحظه هرچه گسترده تر ادامه يافته اند. موجی از لس آنجلس تا لندن از پاريس تا برلين را در برگرفته و يکی از نمونه های برجسته آن تظاهرات در جلوی کنسولگری رژيم کودتا در فرانکفورت در 13 بهمن بود که نزديک به 17 ساعت معترضين ايرانی و آلمانی ورود و خروج به کنسولگری رابلوکه کردند. اين حرکت انعکاس وسيعی در مطبوعات و وکانالهای تلويزيونی ايرانی و آلمانی يافت.

کودتا گران با اعدام چه پيامی را برای جنبش دارند؟
بدنبال حماسه عاشورا کودتاگران که از حرکت گسترده مردم و احتمال تکرار آن در ابعاد گسترده تر در22 بهمن بوحشت افتاده اند با تمام توان سعی در به عقب برگرداندن چرخ تاريخ کرده اند. شکست تمام اقداماتی چون وادارکردن پاره ای ازنمايندگان خود فروخته به طواف در مجلس، دادن اولتيما تم به موسوی و کروبي، ترور دکتر علی محمدي، هيچکدام نتايج مطلوب را برای آنان بهمراه نياورد: موسوی وکروبی نه تنها از انتقادات خويش نکاستنذ؛ بلکه شاهد تشديد اين انتقادات بخصوص در روز های اخيريم. جنبش دانشجوئی نه تنها مرعوب نشد؛ بلکه با اعتصاب سراسری بدان پاسخ گفت. اعتراضات کارگری ابعاد هرچه گسترده تری يافته و کارگران کشور که با موج وسيعی از بيکاری و عدم پرداخت حقوق معوقه روبرو هستند. از مازندران گرفته تا اراک و کرمان دست به اعتصابات گسترده زده و در بسياري موارد در برابر ادارات و وزارت خانه ها تجمع کرده و حتی جاده ها را مسدود نموده اند. (فراموش نکنيم در حال حاضر 40% موسسات توليدی کشور از کار افتاده اند و 60% بقيه فقط با 30%قدرت توليدی خود مشغول بکارند).
اما از آنجا که:
هرکه نامخت از گذشت روزگار نيز نا موزد زهيچ آموزگار
کودتاچيان اينبار در کنار دستگيری های گسترده چندهزار نفرازفعالين جنبش، دانشجويان، سنديکاليستها و حتی روحانيون مبارز؛ تصميم گرفتند وحشيانه تزين حربه خود را آزمايش کنند و طناب دار را بر گردن عزيزان جنبش بيندازند.
اينکه وحشت از22 بهمن محرک اصلی کودتاگران در دستيازيدن به اعدامهاست مورد تائيد تمام صاحب نظران ازموسوی و کروبی گرفته تا احزاب و سازمانها ی داخلی و بين المللی است.اما آيا بيش از اين هم ميتوان در اين حرکت خواند؟ آيا کودتاچيان با اعدامها و بگير و ببند ها به تدارک مزحله تازه ای در استقرار ديکتاتوری خود می روند؟ آيا پينوشه ای را در آستين پنهان دارند؟
براي پاسخگوئی به اين سوال بايد قبل از هرچيز به تعادل قوا در شرايط کنونی کشور نظری افکند. همانگونه که در نوشته "چشم اندازهای جنبش" اشاره شد؛اتخاذ اين ياآن تاکتيک چه از سوی کودتاگران و چه از جانب جنبش امري عينی است و عوامل ذهنی در آن نقش ثانوی را ايفا می کنند..يعنی کودتاگران هنگامی ميتوانند تاکتيک خود را عوض کنند واز روش کنونی "سرکوب کنترل" شده به شيوه "سرکوب پينوشه ای" رو آورند که قبل ازهر چيز در درون حاکميت تعادل قوا تغيير يافته باشد.و از انجا که تعادل فعلی به هيچ وجه در اين راستا نيست؛ پس از عاشورا کوشيدند اين تعادل را با ايجاد رعب و وحشت تغییر دهند. مثلا با پخش اين شايعه که خامنه ای رهبری کشتی کودتا را به مجتبی آدمکش سپرده است و فرستادن ضرب الا جل برای تمام چهره های سياسی کشور که از امروز يا با ما، يا بر عليه ما. ولی تمام اين اقدامات فقط شايد چند روز توانستند سايه خود را بر معادلات سياسی کشور بيندازند.
هاشمی فسنجانی با استواری يزدی را پاسخ گفت. در درون مجلس نه فقط اپوزيسيون کوچکی همچنان به مخالفت خود ادامه می دهد. بلکه پاره ای اصولگرايان بر اختلافات خود بادولت پا می شمارند همين چند روز قبل توکلی از نحوه برخورد دولت با مطبوعات انتقاد کرد. حتی درقوه قضائيه که رئيس آن با دست يازيدن به اين جنايت برای ابد نامی ننگين از خود بر جای نهاد؛ بلافاصله در مقابل سخنان کفتار پير نماز جمعه که به او دستتان درد نکند گفته بود موضع گرفت و خواست تسريع اعدامها را غير قانونی دانست. شجونی، از روحانيون هواداران دولت، در مصاحبه جنجال برانگيز ی از اختلافات شديد درون روحانيت هوادار نظام (جامعه مدرسين و جامعه روحانيت مبارز) پرده برداشت و به عنوان نمونه روشن شد در جلسات مسئولين " روحانيت مبارز" اکنون به جای 36 نفر فقط 12نفر شرکت می کنند و بقيه غايب هستند. مجموعه اين عوامل ووضع تاسف آور اقتصادی يعنی پيش بينی بيش از .60% تورم در سال آينده، افت درآمد نفتی و ذخائر ارزی، چشم انداز تيره ای را ترسيم می کنند به اين چشم انداز هاي تيره .اگراخبار تحریم های اقتصادی، که حتی ايتاليا بعنوان اصلی ترين شريک تجاری ايران در اتحاديه اروپا به آن پيوسته ،را اضافه کنيم فضا غبار آلوده ترمی شود.مجموعه اين عوامل از يک سو نيرو های جديدی را به سوی جنبش سوق می دهد واز سوئی ذيگر ظرفيت سرکوب ماشين کودتاگران را کاهش خواهد داد و احنمال دگرگونی وتغيير توازن قوا به نفع کودتاچييان را کمتر خواهد نمود.
در يک کلام مجموعه اين عوامل نگارنده را به اين نتيجه می رساند که برای کودتگران امکان مانور، جمع آوری قوا و ور و د به فاز " ديکتاتوريپينوشه اي"بسيار نا محتمل ودر حال حاضر متصور نيست.شايد به همين جهت برای مراسم سالگرد انقلاب بيش از 200 خبرنگار خارجی را دعوت کرده اند.

Monday, January 25, 2010

نشست "شورای حقوق بشر سازمان ملل"- 15تا 17 فوريه و اهميت آن در رابطه با وضعيت کنونی کشورمان

هفتمين نشست دوره ای "شورای حقوق بشر سازمان ملل"- 15تا 17 فوريه ژنو
و
اهميت آن در رابطه با وضعيت کنونی کشورمان


شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد (UNHRC) چيست؟
اين مجمع يک زيرمجموعه از "مجمع عمومی سازمان ملل متحد" است. اين کميساريا در سال 2006 به ابتکار کوفی عنان از دل شورای ماقبل آن زاده شد و وظيفه نظارت بر اجرای مصوبات حقوق بشر سازمان ملل را در سراسر جهان به عهده دارد اين شورا می تواند در صورت ضرورت با اکثريت آرا اقدام به فرستادن ناظرينی به پاره ای از کشورها کند.
دولت ج. ا. ايران در نشست قبلی اين کميساريا خواهان عضويت در آن شد اما از آنجاکه يکی از ملاک هاي عضويت در اين شورا تعهد به معيار های حقوق بشر و همکاری با اين کميسارياست اين تقاضا پذيرفته نشد.

انشست فوريه و مسئله حقوق بشر در ايران

در روزهای 15 تا 17 فوريه 2010، بررسی ادواری جامع پرونده حقوق بشری جمهوری اسلامی برای نخستين بار در ژنو صورت می گيرد و از اين پس قاعدتا هر چهار سال یکبار شاهد چنين روندی در ژنو خواهیم بود.

روال کار به این ترتيب است که در روز 15 فوريه نمايندگان کشورهای عضو سازمان ملل، اعم از عضو شورای حقوق بشر يا ناظر در زمانی حدود دو تا سه دقيقه (در مورد جمهوری اسلامی با توجه به تعدد متقاضيان، قاعدتا حدود دو دقيقه خواهد بود) سوالات خود را از نمايندگان جمهوری اسلامی خواهند کرد و پيشنهادهای احتمالی خود را نيز ارائه خواهند داد.

وقت در نظر گرفته شده برای اينکار از ساعت 9 تا 12 روز دوشنبه 15 فوريه درنظر گرفته شده است. احتمال کمی وجود دارد که به خاطر عقب ماندن برنامه هفته قبل از آن شروع برنامه اندکی به تاخير افتد. احتمال اينکه که به خاطر تعدد متقاضی ابراز موضع از جانب کشورها، اين زمان بيش از 3 ساعت نيز طول بکشد، منتفی نيست.

پس از اين اجلاس، ترويکایی شامل نمايندگان کشورهای سنگال، پاکستان و مکزيک، پیشنهادها را جمع کرده وبه مذاکره با نماينده يا نمايندگان جمهوری اسلامی خواهند پرداخت. نتيجه این مذاکرات در ساعات 12 تا 30 :12 چهارشنبه 17 فوريه در اختيار اجلاس بررسی ادواری جامع شورای حقوق بشر قرار خواهد گرفت و روشن خواهد شد که جمهوری اسلامی چه تعداد از پيشنهادها را خواهد پذيرفت، چه تعداد را مورد بررسی قرار خواهد داد و چه تعدادی را رد خواهد کرد.
وظايف ما
حضور و فعالیت هر يک از ما در چند هفته پيش رو در اين جهت که بيشترین و لازم ترين پيشنهادها از جانب کشورهای دنيا به جمهوری اسلامی ارائه شود، جلب رسانه ها به نشان دادن واکنش به این رويداد و حضور هر چه بيشتر ما در آکسيون های تدارک شده برای اين روزها می تواند هم موارد گوناگون نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی ايران را روشن تر کند و هم نمايندگان حاکميت را به مقدار بيشتری مجبور به عقب نشينی در برابر خواست های جامعه بين المللی و افکار عمومی مردم جهان سازد.
جمهوری اسلامی از هم اکنون دستپاچگی خود را در بر خورد بااين واقعه نشان داده است که بارز ترين شاهد آن دعوت "فاطمه آليا" (رئيس كميته‌ حقوق بشر كميسيون امنيت ملي مجلس ) از كميسر عالي حقوق بشر سازمان ملل، خانم پیلای، براي حضور در ايران به "منظور تبادل ‌نظر در خصوص راه‌هاي ارتقاي حقوق بشر" است.
اين دعوت وقتی معنا پيدا می کند که بخاطر آوريم بيش ازسه سال است که دولت ايران در ها را بر گزارشگران 15 گانه کميساريای حقوق بشر سازمان نلل متحد بسته است و اعتراضات خانم پيلای وساير مسئولين مربوظه بدر بسته خورده است.ثانيا فراموش نکنيم " فاطمه آليا" يکی از36 نماينده ایست.که اخيرا همراه روح الله حسينيان طرح معروف به "اعدام 5 روز پس از صدور حکم "را به مجلس تسليم کرد. اما بهر حال بايد با آقای "دايک" نماينده عفو بين المللی همصدا شد وازاين دعوت استقبال کرد. و گفت اين ديدار نبايد به گفتگو با مقامات رسمی محدودبماند، بلکه شامل ديدار با خانواده های زندانيان، اعداميها، نمايندگان فعالين سياسي-اجتماعی، اقليت های قومی و مذهبی و همچنين ديدار از زندانها و بازداشتگاههای جمهوری اسلامی نيز باشد.

Wednesday, January 13, 2010

چرا کودتاگران دکتر علی محمدی راترور کردند؟

چرا کودتاگران دکتر علی محمدی راترور کردند؟
"دکتر علی محمدی به من گفت: جوون! از گلوله نترس! جلوی اينها بايست! گلوله اولش درد دارد"

ترور ناجوانمردانه دکتر علی محمدی موجی از تاثر و درد را برانگيخت. به دنبال اين تاثر انچه بر لبها نقش بست چرا بود. براستی چرا؟
به دنبال بيانيه مهندس موسوي، فضائی که می رفت ظاهرا بسوی يک در گيري همهجانبه دو جناح سوق يابد, چند قطبی شد و بار ديگرچهره های ميانه رو اصولگرا نقش برجسته ای در هدايت اوضاع يافتند وکار به انجا کشيد که روح الله حسينیان که تا چند روزقبل ان از سردمداران طرح محاکمه و اعدام ضربتی بود(5 روز) بناگاه دم از استعفاء زد و به رهبری هشدار داد که روزی از کرده پشيمان می شود
همزمان با ان شاهديم که جنبش اعتراضی مردم قدمهای بعدی را به جلو می نهد, دانشجويان همچون پيشگامان جنبش تقريبا در تمام دانشگاههای کشور مبارزات اعتراضی خود رابه شکل عدم شرکت در امتحانات سازمان می دهند و دراغلب موارد همقدمی و همراهي استادان انها را دلگرم می کند. اين مبارزات در مواردی چون کرمانشاه هم اکنون به گل نشسته و ثمر داده است. اعتصابات متعدد کارگری در اعتراض به شرايط نامساعد معيشتی در جريان هستند. از سويی ديگر جنبش سبز خود را برای برداشتن گام جديدی در 22 بهمن اماده می کند
اگر نتجه تمام اين کنش های سياسي- اجتماعی به محدوديت هر چه بيشتر جناح هار حکومت منجر شود می توان از يک گام مثبت در ارتقاء جنبش سخن گفت.
در بطن چنين حوادثي فيزيکدان سبز ساعت 7.30 بامداد از خانه خارج ميشود و دقايقی بعد انفجاری سراسر منطقه را می لرزاند, "آرمان" او از خانه بيرون می جهد:"بابامو کشتن, ... مغزش را متلاشی کردن"
چرا؟ چرا آنها بدين عمل ددمنشانه مبادرت کردند؟

…..ايجاد رعب و وحشت بخصوص در جامعه دانشگاهی
يکی از اولين نتايجی که کودتاگران از اين تروربربرمنشانه انتظار دارند ايجاد رعب و وحشت بيشتر در جامعه و بخصوص درميان اساتيد دانشگاه است.
يکی از اساتيد در گفتگو با مسيح علی پور می گويد: "این ترور زهره چشم گرفتن از اساتید دانشگاه است و نوعی هشدار و هیچ ربطی به فعالیت هسته ای و انجمن پادشاهی… ندارد. در دهه هفتاد میلادی در ایتالیا گروههای تروریستی یک شعار معروف داشتند که می گفتند یکی را بکش صد نفر را تربیت کن. حالا اینها هم یکی را کشته اند تا حساب کار دست بقیه اساتید دانشگاه بیاید"

…..براه انداختن سری جديد اعدامها
.کودتاگران با نسبت دادن ترور به " انجمن پادشاهي" اميد داشتند اين انجمن هم با افتخار اين عمليات را بعهده بگيرد (چنانکه عبدالرحمن ريگی در انفجار بلوچستان کرد). و به اين ترتيب زمينه برای دست زدن به يک سری اعدامها، از جمله اعدام کسانی که در رابطه با اين سازمان دستگير و حکم اعدامشان مدتهاست تاييدشده است، فراهم آيد.
……ضربه زدن به جنبش در دانشگاهها
مبارزات کنونی دانشجويان به مثابه يکی از پيش قراولان جنبش سبز همچون خاری در چشم کودتاچيان است. بخصوص که شکل کنونی ان يعنی عدم شرکت در امتحانت کمتر امکانی را برای سرکوب ان توسط کودتاچيان فراهم کرده است. با منفعل شدن اساتيد کودتاچيان بدون شک سعی در اعمال فشار بيشتری بر جنبش دانشجويی خواهند کرد.

…...تبليغ براي برنامه هسته ای به عنوان يک پروژه ملی
رسانه های وابسته به کودتا، با اعلام دروغين دکتر علی محمدی به عنوان يک دانشمند هسته ای سعی در ايجاد اين توهم در جامعه کرده اند که برنامه هسته ای رژيم يک پروژه ملی است که دشمنان (امريکا و اسرائيل) در صدد نابودی ان هستند به اين ترتيب کوشيدند به اين پروژه، که هدفی جز دستيابی به سلاح اتمی و در نتيجه درگيری و نابود کردن کشور در يک ماجراجوئی اتمی ندارد، رنگ يک يروژه ملی را بدهند(امروز سايت جرس اطلاع داد که ظاهرا شواهدی در دست است که دکتر علی محمدی اطلاعاتی در مورد پروژه های اتمی کشور داشته است. در صورت صحت اين گزارش فقط دليل ديگری بردست داشتن کودتاچيان در اين ترور داريم اما به صحت استدلات مطرح شده در اين مقاله صدمه وارد نمی شود).
…..عقيم گذاشتن طرح موسوی در کنار راندن کودتاچيان
و بالاخره و از همه مهمتر، اگر بازجنبش دانشجويی در محاق افتد، استادان و روشنفکران سرکوب گردند، خطری از خارج بر کشور سايه افکند و ضرورت اعدامها مطرح باشد، بيش از هرگاه به مشتی اهنين نياز است که نظم را برقرار سازد وانگاه افراطيونی چون روح الله حسينيان صحنه گردان خواهند شد.

ترور ناجوانمردنه دکتر علی محمدی نشان داد که کودتاگران حاضر نيستند براحتی ميدان را خالی کنند و هر لحظه دست به توطئه و خباثتی جديد ميزنند، که برای مقابله با ان نه تنها قلبی گرم و عزمی استوار و اهنين بلکه مغزی سرد واگاه لازم است.
با اين جملات از همسر دکتر علی محمدی نوشته را به پايان می اورم:" صبح تا دم در بدرقه اش کردم، ماشین اش را از پارکینگ خانه خارج کرد و در را بست و لحظه ای نگذشت که دیدم باران شیشه بر خانه بارید و پنجره ها یکباره پایین ریخت. سراسیمه خود را به بیرون رساندم و دیدم که مسعود به حالت چمباتمه بر زمین افتاده است، او را برگرداندم و دیدم مغزش متلاشی شده است... می گفت و می گریید و آتش به حاضران می زد. شیون می کرد و می گفت: من دیدم، خودم دیدم، مغز متلاشی شده ی شوهرم را دیدم....
خدایا این چه روزگار است که بر ما می گذرد".

Friday, January 8, 2010

Eine neue Welle der Hinrichtungen im Iran

Sehr geehrte Damen und Herren,

Die Lage im Iran bleibt kritisch und kostet täglich vielen Menschen die Freiheit und sogar ihr Leben.


Seit sechs Monaten gehen Millionen Frauen und Männer in meiner Heimat auf die Straße und erheben in friedlichen Demonstrationen ihre Stimme gegen den skrupellosen Wahlbetrug am 12. Juni.


Die illegale Regierung hat nur eine Antwort, sie geht bewaffnet und mit noch nicht gekannter Brutalität gegen unbewaffnete die Menschen vor.


Am 26 Dez., am Tag des islamischen Feiertages Ashura haben Polizei, Militär und so genannte Zivilgekleidete (Basiji) abermals mindestens 37 Frauen und Männer auf brutale Weise, auf offener Straße und vor den Augen der Bevölkerung erschossen oder einfach mit dem Auto zu überfahren und ermordet.


Je größer die Zahl der Menschen auf den Demonstration wird, desto mehr wächst auch die Angst der Putschisten; desto mehr Angst und Schrecken verbreiten sie; desto mehr versuchen sie das Volk einzuschüchtern. Am Tag des Ashura haben sie im ganzen Land mehrere Tausend Menschen festgenommen.


Öffentlich und vom staatlichen Fernsehsender ausgestrahlt hat Ayatollah Haeri die Schergen des Regimes aufgefordert: „ ... Ihr müsst mehr Oppositionelle auf der Strasse töten und weniger Verhaftungen machen ...“


In die gleiche Kerbe haben 36 Abgeordnete des iranischen Parlaments geschlagen, sie haben verlangt, zum Tode verurteile sollen spätestens nach fünf Tagen hingerichtet werden. Tatsächlich werden seit zwei Tagen, seit dem 6. Januar in einer regelrechten Hinrichtungswelle unschuldige Menschen ermordet, unter ihnen Fasia Yasmini, politischer Aktivist aus Kurdistan.


Für heute haben die Putschisten in Tehran öffentlich angekündigt, weitere 5 Teilnehmer der Demonstrationen von Ashura hinzurichten. In Wahrheit geht die Zahl der Ermordeten bereits in die Dutzende.


Im Verlauf ihrer 30 Jahre dauernden Herrschaft hat die Islamische Republik Tausende und Abertausende Menschen verhaftet, gefoltert, vergewaltigt. Tausende und Abertausende sind verschwunden, ermordet, hingerichtet.


Während die brutale Anwendung von hemmungsloser Gewalt und kriminelle Vorgehensweise der Regierung gegen das eigene Volk also nicht neu ist, erleben wir Iraner zum ersten Mal eine beispiellose Welle der Solidarität von Menschen weltweit. Videos und Berichte, die im Iran von den Menschen selber aufgenommen und in die Welt geschickt werden, zeigen mit welcher Hingabe und Aufrichtigkeit junge Frauen und Männer gewaltfrei und friedlich für Freiheit und Demokratie auf die Straße gehen und bewaffneten Schergen der illegalen Regierung mit nichts in Händen als ihre Telefone und Kameras die Stirn bieten.


Mit diesem Schreiben wenden wir uns an Sie, Journalistinnen und Journalisten, Angehörige der Presse und Radio-, und TV-Redaktionen. Wir möchten Ihnen danken, für Ihr bisheriges Engagement und für Ihr wachsames Hinsehen. Denn die Aufmerksamkeit und Solidarität der Menschen und Medien weltweit ist eine wichtige Lebensader der Demokratiebewegung im Iran.


Mit diesem Schreiben möchten wir aber auch unseren dringenden Appell verbinden. Demokratie und Freiheit brauchen nachhaltige Berichterstattung, das iranische Volk ist weiterhin und erst Recht jetzt, in dieser schwierigen Phase unseres Kampfes für Freiheit und Demokratie in unserer Heimat angewiesen auf faire und breite Berichterstattung.


Wir möchten Sie bitten, bleiben Sie am Ball, machen Sie die Bewegung und die Lage im Iran zum Hauptthema, berichten Sie, so oft sie können und Ihre Redaktion dies zulässt über den Iran und die Grüne Bewegung und dem Kampf der Menschen für ihr Recht auf Freiheit und Demokratie.


Um es mit den Worten von „Reporter ohne Grenzen“ in einem Interview mit BBC am 6. Jan. 2010 zu sagen: “Eine Katastrophe steht uns im Iran bevor und die wollen wir versuchen zu verhindern.“


Konkret geht es derzeit um 3 Aktionen:
1-„Save Mohammad Zamani“, eine Petition für 5 politischen Gefangenen, die angeblich wegen ihrer Teilnahme an einer Anti-Regierungsdemo im Iran zum Tode verurteilt wurden. Für diese Aktion ca. 4.000 Unterschriften gesammelt.

2- „Save Ehsan“ eine Aktion und Petition für „Ehsan Fatahian“, mehr als 15.000 Unterschriften wurden für diese Aktion gesammelt (leider, Ehsan wurde vor einem Monat hingerichte).

3-„Save Iran from Executions“ Eine Unterschrift Aktion weltweit, unterstützt von Menschenrechtsaktivist (z. B. Noam Chomsky).

Über alle Aktionen wurden auch die Vereinten Nationen benachrichtigt. Wir hoffen und rechnen mit Ihrem anhaltenden Interesse und sind selbstverständlich und gerne bereit Sie bei Ihrer Arbeit zu unterstützen: mit Berichten, Informationen, Videos aus dem Iran, Zahlen und auch mit der Vermittlung von Interviews mit namhaften Iranerinnen und Aktivisten der Bewegung.


Bitte melden Sie sich jederzeit bei uns,
Mit freundlichen Grüßen

ايا موج اعدام زندانيان سياسی ايران در راه است؟

ايا موج اعدام زندانيان سياسی ايران در راه است؟

خانمها و اقايان محترم!

تصور من انست شرايط حاد کنونی ايران برايتان تا اندازه ای روشن است. بيش از 6 ماه است که شرايط بحرانی در کشور حاکم است . اين بحران بدنبال اعتراض مردم ايران به تقلب انتخاباتی در خرداد ماه گذشته اغاز گرديد. اين جنبش حرکت خود را در نهايت ارامش و با راهپيمايی های ميليونی شکوهمند اغاز کرد اما پاسخ حکومت بان توحش خارج از اندازه بر عليه مردم بود.

در 26 دسامبر(اشورا) حکومت با اعمال توحش بيش از حد و دستگيری های وسيع و قتل 37 نفر ازتظاهر کنندگان سرفصل جديدی را درمقابله با جنبش اعتراضی و مسالمت اميز مردم گشود.

اما وسعت اين حرکت اعتراضی (چه به جهت گسترش جغرافيايی و چه به جهت در برگرفتن اقشار و طبقات و گروههای سنی جديد) چنان کودتاگران را به ترس واداشت که از فردای اشورا بانظامی کردن هرچه بيشتر فضای شهر ها, با پاشيدن گرد مرگ و ترس بر فضای زندگی اجتماعی و دست زدن به دستگيری های گسترده (بيش از هزاران) به باور خود سعی در کنترل جنبش نمودند.

سخنگويان کودتا در راديو تلويزيون دولتی با جديت هرچه تمامتر سعی در ايجاد فضای رعب و وحشت در کشور نمودند که بارز ترين نمونه ان سخنان ايت الله حائری از روحانيان بلند پايه کودتا در تلويزيون دولتی است که صريحا اعلام داشت: "شما بايد هر چه بيشتر از مخالفان را در خيابان ها بهلاکت برسانيد و کمتر دستگير کنيد"

بدنبال ان از طرف 36 نفر از نمايندگان هوادار دولت در مجلس لايحه ای تقديم شد که بر اساس ان فقط 5 روز پس از صدور حکم اعدام می توان حکم را اجراکرد و بدين ترتيب زمان تجديد نظر در حکم اعدام به حداقل ممکن کاهش يافت( اين کاهش با استنباط کودتا چيان از شرايط کنوني, مبنی بر اينکه کشوردر شرايط جنگی بسر می برد انطباق دارد).

بدنبال اين زمينه سازی ها بود که در6 ژانويه اولين اعدام به وقوع پيوست.و فصيح ياسمنی بدار اويخته شد (فردی که در خانه و بدون هيچگونه سلاحی دستگير شده بود). روز بعد از ان دادسری تهران از تقاضای اعدام برای 5 نفر از دستگير شدگان در روز اشورا خبر داد. اما تعداد افرادي که رژيم در ليست اعدامی ها قرار داده به مراتب فراتر از اين ارقام است و اگراحکام صادزه قبلی را که تاکنون اجرا نشده اند و کسانی که در شرايط مشابه با اعداميها هستند بدان اضافه کنيم در نگاه اول يک ليست چند ده و يا چند صد نفره داريم.

نشريه محترم!

برای اينکه برحساسيت شرايط کنونی در ايران تاکيد کرده باشم به نقل قولی از يکی از مسئولين "سازمان گزارشگران بدون مرز" می پردازم:" ما از نهاد های بين المللی می خواهيم از فاجعه ای.(اعدامهای دسته جمعي)

از که ممکن است در ايران بوقوع بپيوندد جلوگيری کننند"

درپايان مايلم به چند اکسيون که در اين رابطه اخيرا توسط ايرانيان ترتيب داده شده اشاره کنم:

..."از اعدام محمد رضا زمانی جلوگيری کنيد". اين پتيسيون در اعتراض به حکم اعدام برای محمد رضا زمانی و چهار نفرديگر از متهمان به شرکت در تظاهرات اعتراضی بعد از انتخابات ترتيب يافت. و نزديک به چهار هزار نفر متن نامه ای را در اين رابطه امضا کردند.

...."از اعدام احسان فتاحيان جلو گيری نما يد" اين اکسيون دراعتراض به حکم اعدام احسان ترتيب داده شد که 15000 نفر بيانيه مربوط به انرا امضا وتعداد زيادی در مراسم مربوط بدان شرکت کردند. احسان متاسفانه عليرغم اين اعتراضات در سال گذشته مسيحی بدار اويخته شد.

...."ايران را از خطر اعدام نجات دهيد" اين اکسيون با هدف جمع اوری امضا از فعالين سياسي-اجتماعی در سراسر جهان براه افتاد و چند صد امضا جمع اوری شد (که در ميان انها افراد سرشناسی چون نوام چامسکی به چشم می خورد).

سازمان ملل متحد در جريان تمام اين اکسيون ها قرار گرفته وبيانيه های مربوطه برای دبيرکل ومسئول حقوق بشران سازمان فرستاد شد.اميد وارم که با انتشار اين نامه موجبات توجه خوانندگان خود رابه وضعيت حساس حقوق بشر در ايران و بخصوص خطر قريب الوقوع اعدام های دسته جمعی معطوف داريد.

با احترامات فائقه

Thursday, January 7, 2010

Hinrichtungsgefahr nach dem Aschura

Sehr geehrte Damen und Herren,

Ich denke, die aktuelle Lage im Iran ist Ihnen bekannt.

Es ist mehr als 6 Monate, dass eine kritische Situation im Land herrscht. Vor 6 Monaten haben Iraner ihren Protest wegen des großen Wahlbetrugs mit friedrische Demonstratinen gezeigt. Aber die Regierung als die Antwort eine ausergewöhntliche Brutalität gegen die Bevölkerung eingesetzt.

Die Höhepunkt dieser Brutalität ist am 26 Dez (Ashura) 2009 passiert, indem 37 Personen durch iranische Militär ermordet wurden.

Die Putschisten haben wegen der Dimensionen des Protestes am Ashura große Angest bekommen, und danach versucht die Geselschaft zu militarisieren, ein Rauch der Angst und Schreck über die Geselschaft ziehen und Massenverhaftung organisieren.

Mehr als 1000 Aktivisten aus politischen und sozialen Feldern wurden festgenommen.

Die Putschisten haben versucht ein Rauch aus Angst und Schrek in der Geselschaft verbereiten, in diesem Zusammenhang kann ich vor allem die Aussagen von Ayatollah Haeri in staatlichem Fernsehen zitieren: „Ihr must je mehr von Oppotion auf der Strasse töten und weniger verhaften.“

Danach 36 Abgeordnet des iranischen Parlaments haben ein Entwurf vorgelegt. Nach diesem Entwurf, wenn jemand zu Tode verurteilt wird, könnte es nur nach 5 Tagen dieser Urteil vollstreckt werden.

Und endlich gestern (6.01.2010) wurde erste Hinrichtung in Gang gesetzt und Herr „Fasih Yasmini“ ein politisch aktivist in Kurdestan wurde hingerichtet. Und heute hat die Justisz in Tehran von 5 „Todesurteil“ für 5 Teilnehmer in Demonstration von Ashura gesprochen. Aber die Hinrichtungswelle der Putschisten geht sehr weiter als diese Dimenstion und nach Berichten der Menschrechtsorganisationen beträgt z. Z. mehre Dozenten.

Liebe Redaktion! ich möchte Sie aufmerksam machen wie dringend die Sitution in Iran ist, dazu benutze ich die Aussage der Organisation „Reporters ohne Grenz“ in Interview mit BBC am 6.01.2010 :“Eine Katasrophe passiert bald in Iran und wir sollen versuchen es zu verhindern.“

In diesem Zusammenhang möchte ich gerne Sie und Ihre Leser zu 3 Aktionen organiert durch Iraner aufmerksam machen:

1-„Save Mohammad Zamani“, eine Petition für 5 politischen Gefangenen, die angeblich wegen ihrer Teilnahme an einer Anti-Regierungsdemo im Iran zum Tode verurteilt wurden. Für diese Aktion ca. 4000 Unterschriften gesammelt.

2- „Save Ehsan“ eine Aktion und Petition für „Ehsan Fatahian“, mehr als 15000 Unterschriften wurden für diese Aktion gesammelt (leider, Ehsan wurde vor einem Monat hingerichte).

3-„Save Iran from Executions“ Eine Unterschrift Aktion weltweit, unterstützt von Menschenrechtsaktivist (z. B. Noam Chamski)..

In alle diesen Aktionen wurde die Vereinten Nationen benachrichtigt. Wir hoffen, mit der Veröffentlichung dieses Briefes auch die Aufmerksamkeit und den Protest Ihrer Leser zu erreichen.

Für weitere Informationen steht Ihnen jederzeit zur Verfügung

Mit freundlichen Grüßen

Monday, October 12, 2009

Second Open Letter to Mr Ban Ki-Moon

Dear Secretary General of United Nations Mr Ban Ki-Moon,

We are writing to draw your attention to the alarming situation of political prisoners in Iran. Recently five death sentences were issued to prisoners in respect to charges arising from post-election protests in Iran. These executions are regrettably scheduled to take place soon.

With all due respect, we urge you to call upon the Iranian authorities to commute these death sentences.

Among the five condemned is Mr. Mohammad Ali Zamani who received a death sentence on Oct. 8 2009. He is among hundreds of detainees who on June 12th were brought collectively before Tehran’s Revolutionary Court. In reality, Mr. Zamani was arrested before the presidential election in relation to his membership in a monarchist circle. He was in prison during both the election and the post-electoral riots in Iran. However, he is sentenced to the death, convicted of taking part in the post-electoral protests.

And last day, on 21/11/2009 the “Human Rights News Agency” reported that his death sentence was confirmed by Iranian Judiciary. This development convinced us to write to you again and to ask for urgent action.

Three other prisoners are awaiting execution. Arash Rahmanpour, Hamed Rouhaninejad, and Davoud Faricheh Mirardebili are convicted of membership of monarchist circle. The fifth, Nasser Abdolhosseini, is sentenced to death on charges of connections with the People’s Mojahedin Organization. The accused were forced to confess against their own will and to implicate themselves by reading statements prepared by the judicial authorities.

There are reports that these scheduled executions are a prelude to a more wide-spread wave of executions of the many political prisoners in Iran. The IRI, has a shameful record of such acts. The 1988 massacre of political prisoners, when a conservatively estimated 2-5 thousand prisoners were executed in a matter of few months, is only one example.

Human rights violations have a long history in Iran and are a matter of record. Since the June 2009 elections, and the ensuing protests by large groups of Iranians, the situation has deteriorated rapidly. Arrested protesters were forced to make collective confessions. The Iranian regime largely uses methods of torture, rape, psychological torture such as drugs, and acts of violence on persons close to the accused, to extract false confessions. These ‘confessions’ are then used as the grounds for sentencing the accused. The Iranian Courts are frequently acting in contravention of the very Constitution of the IRI. Consequently the people of Iran have no resort to appeal these unjust sentences other than reaching to international bodies such as UN.

Accordingly, we ask you and the UN for an immediate intervention to pressure the Iranian authorities for a stay of these scheduled executions. We believe that the UN is fully justified to express its deep concern regarding these planned executions, as Iran is a party to the International Covenant on Civil and Political Rights (ICCPR). We also ask UN, through your office, to send a Committee to investigate the conditions of political prisoners in Iran.

Respectfully,